راهرویی از خون
آهنگ مدام از تیر خلاصی که بر شقیقه آزادی فرو میرود
فریاد هایی از " من هم وجود دارم " که در گلو میمیرند
اهریمن همه جا نعره میزند و پایان انسان را جشن میگیرد
دوست من چه کرد
که فردایش آفتاب بدون او طلوع کرد
ترانه جوانیش به خشم کدامین گوش دژخیم به سکوت رسید؟
ای آسمان ببار و خون آزادی را از زیر پوتین گناهکاران بشوی
دیگر امیدی به فردا نیست
فردایی خوشبخت با پنجه آلوده ی اهریمنان دروغی رسواست
برای شادی روح غنچه آزادی
که زیر پای دیوها له شد
فاتحه ای بخوانیم
آهنگ مدام از تیر خلاصی که بر شقیقه آزادی فرو میرود
فریاد هایی از " من هم وجود دارم " که در گلو میمیرند
اهریمن همه جا نعره میزند و پایان انسان را جشن میگیرد
دوست من چه کرد
که فردایش آفتاب بدون او طلوع کرد
ترانه جوانیش به خشم کدامین گوش دژخیم به سکوت رسید؟
ای آسمان ببار و خون آزادی را از زیر پوتین گناهکاران بشوی
دیگر امیدی به فردا نیست
فردایی خوشبخت با پنجه آلوده ی اهریمنان دروغی رسواست
برای شادی روح غنچه آزادی
که زیر پای دیوها له شد
فاتحه ای بخوانیم
۱ نظر:
برای تازه شدن دیر نیست............
ارسال یک نظر