۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه



تلاشی بیهوده است
شروعی دیگر
وقتی پایان شوم را در چند قدمی آغاز میبینم
زمان همچون عبور باد از لابلای گیسوانت بی پروا میگذرد
و پایان نگاه ها را نشانم میدهد.
شادمانی بیهوده است
من یک کوچه خلوت تنهایم
توقف مبهم و هوس آلود یک رهگذر مرا مسرور نمیسازد
تو نیز از من عبور خواهی کرد
و در پیچ و خم کوچه ها محو خواهی شد...

هیچ نظری موجود نیست: